امروز یه روز بارونیه که هوای دل من بدتر از هوای بیرونه !
خدایا چرا باید چیزایی رو تحمل کنم که برای من درکش سخته ، خدایا بلاخره بعد از این همه زندگی به من ثابت شده که خیلی خیلی خیلی هوامو داری، میدونم که نشانههای حکمتت رو تو زندگیم دیدم و بهش ایمان آوردم اما باز هم هر روز زندگی به دلایلی برام سخت میشه، دلایل کوچیکی که برای من بزرگ جلوه می کنن و لذت زندگی ای رو که با کمک تو بدستش آوردم برام از بین میبرند...
خدایا حتما یادته که ازت خواستم این روزها نقطه عطف زندگیم باشند نه تنها خاطرات تلخی از گذشته ، وقتی که در آیندهای دور خاطراتم رو در ذهنم ورق میزنم!
خدایا من از خیلی چیزا خسته شدم، خیلی از ناملایماتی که صبوری در برابرشون برای من سخته ، ولی هنوز امیدوارم تو از این همه ناسپاسی من ، نادونی من در درک این زندگی و اتفاقهاش و بی صبری من که نتیجه ی همه ی اینا شده غرغر کردن من، خسته نشده باشی ...
خدایا من به تو امید دارم و ازت می خوام مثل همیشه هوامو داشته باشی.
اصلا می خوام بیخیال دنیا باشم ، کلا silent شم موقع یادآواری غم و غصه ها !
خدایا دوستت دارم ، خیلی هم ازت ممنونم ، هر چی بهم دادی زیادم هم هست ... والا !